معنی پوست گر - جستجوی لغت در جدول جو
پوست گر
پوست پیرا، دباغ
ادامه...
پوست پیرا، دباغ
تصویر پوست گر
فرهنگ فارسی عمید
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر پوست گری
پوست گری
دباغی، پاک کردن و پیراستن پوست حیوانات، دباغت، پیشۀ دباغ
ادامه...
دباغی، پاک کردن و پیراستن پوست حیوانات، دباغت، پیشۀ دباغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویر پوزش گر
پوزش گر
عذرخواه، خواهش گر، شفیع
ادامه...
عذرخواه، خواهش گر، شفیع
فرهنگ فارسی عمید
تصویر پرستشگر
پرستشگر
پرستنده، عابد، خادم، خدمتکار، چاکر
ادامه...
پرستنده، عابد، خادم، خدمتکار، چاکر
فرهنگ فارسی عمید
تصویر پوست کن
پوست کن
کسی که در کشتارگاه پوست حیوانات را می کند، سلاخ
ادامه...
کسی که در کشتارگاه پوست حیوانات را می کَنَد، سلاخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویر پرستشگر
پرستشگر
پرستنده عابد، چاکر خادم خدمتکار پرستنده
ادامه...
پرستنده عابد، چاکر خادم خدمتکار پرستنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پوست مار
پوست مار
پوستی که از مار از تن اندازد. یا مثل پوست مار. سخت نازک
ادامه...
پوستی که از مار از تن اندازد. یا مثل پوست مار. سخت نازک
فرهنگ لغت هوشیار
پوست کن
کسی که در کشتارگاه پوست حیوانات رابکندسلاخ، دانه مغز از قشر جدا کرده
ادامه...
کسی که در کشتارگاه پوست حیوانات رابکندسلاخ، دانه مغز از قشر جدا کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پوست دار
پوست دار
آنک پوست دارد دارنده جلد
ادامه...
آنک پوست دارد دارنده جلد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پوزش گر
پوزش گر
عذر خواه، شفیع خواهشگر
ادامه...
عذر خواه، شفیع خواهشگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر صورت گر
صورت گر
چهره پرداز
ادامه...
چهره پرداز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پوستگر
پوستگر
((پُ))
دباغ، پوست پیرا
ادامه...
دباغ، پوست پیرا
فرهنگ فارسی معین
تصویر پرستشگر
پرستشگر
((پَ رَ تِ گَ))
عابد، چاکر، خادم
ادامه...
عابد، چاکر، خادم
فرهنگ فارسی معین
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
العابد
ادامه...
الْعَابِدَ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویر پرستش گر
پرستش گر
Worshipful
ادامه...
Worshipful
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
vénérable
ادامه...
vénérable
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
почитаемый
ادامه...
почитаемый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
पूजा करने वाला
ادامه...
पूजा करने वाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
عبادت کرنے والا
ادامه...
عبادت کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
পূজারী
ادامه...
পূজারী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
mtiifu
ادامه...
mtiifu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
tapınan
ادامه...
tapınan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
숭배하는
ادامه...
숭배하는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
崇拝の
ادامه...
崇拝の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
סַבַּל
ادامه...
סַבַּל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
เคารพ
ادامه...
เคารพ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
menyembah
ادامه...
menyembah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
verehrend
ادامه...
verehrend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
aanbiddend
ادامه...
aanbiddend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
venerado
ادامه...
venerado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
venerato
ادامه...
venerato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
venerado
ادامه...
venerado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
崇拜的
ادامه...
崇拜的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
шанобливий
ادامه...
шанобливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر پرستش گر
پرستش گر
پَرَستِش گَر
czcigodny
ادامه...
czcigodny
دیکشنری فارسی به لهستانی